دو چشم قهوه ای

ساخت وبلاگ
در شب تاریک مان جایی برای ماه نیستحرف بسیار است اما روی لب جز آه نیستمثل بیماری که دکترها جوابش کرده اندمی شمارم لحظه هایی را که روبه راه نیستحیفِ دیروزی که با امّید فرداها گذشتغیرِ غم چیزی برایم بی گمان در راه نیستزندگی زنده به گورم کرده وقتی عشق نیستمثل اینکه بیستون در شهر کرمانشاه نیستامپراطوری فرو می پاشد از هم عاقبتتوی اقلیمی که در دربار و کاخش شاه نیستدختران شهر از زیبایی خود دلخورند چونکه مردی با دل مردانه خاطرخواه نیستگشته ام بیخود نگرد و آب در هاون نکوبهیچ انسانی شبیه حرف خود، وَالله نیستهستیِ یعقوب را زندان به غارت برده استکاروان بگذر برو، چیزی درون چاه نیستعشق _این فرمانده بی لشکر و در حال مرگ_از شکستِ هفت پشتش توی جنگ آگاه نیستمثل نوزادی که دردش را نمی فهمد کسیگریه ها و خنده هایم گاه هست و گاه نیست  دو چشم قهوه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت دو چشم قهوه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daremtedadeashk بازدید : 68 تاريخ : جمعه 21 بهمن 1401 ساعت: 23:55

زل به چشمت میزنم بر طبق رسم هیزهاقاب عکست گُر گرفته روی دستِ میزهابر نگاه ساکتت چنگ توسل می زنمپر شده دنیایم از این نوع دستاویزهاهر مژه از پلکهایت لشکری اشغالگرلرزه افتاده به جان وحشی چنگیزها چشمهای قهوه ای ات ارث قاجاریه استمی کشد مشروطه را بر باور تبریزهامثل سمی که برای زخمهایم مهلکیبازهم سمتت می آیم مثل ناپرهیزهاپک به قلیان میزنم بعد از دو نخ سیگار برگبعدِ تو افتاده ام در دامِ خیلی چیزهادلخوشم با تار موی مانده روی شانه اتکم ندارم چیزی از دنیای شورانگیزهابا همه پرمهری و با من کمی مغرور و سرددوستت دارم ولی، با اینهمه تبعیض هابندِ قلب من گره خورده به چین دامنتلذتِ عشق است افتادن در افت و خیزهاروسریِ زرد خود را سر نکن این روزها عشق اغلب می دهد رخ در دل پاییزها دو چشم قهوه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت دو چشم قهوه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daremtedadeashk بازدید : 36 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 18:05

راه برگشتی برایم در خیال جاده نیستآخرِ این راه، آنچه در دلم افتاده نیستدر دل شب بی تو دارم راه می افتم ولیقلبم افتاده به پایم، ذره ای آماده نیستعشق دارد هی گره روی گره ها می زندحل و فصل این گره آنقدرها هم ساده نیستاینکه گفتی هر کسی نان دلش را میخوردعشق ثابت کرد آن چیزی که یادت داده نیستناخنت را روی زخم کهنه ام کمتر بکشاین نوازش ها برایم کمتر از سمباده نیستمن دعایت را نمیخواهم، حلالت کرده امشال شیطان است زیر پای تو، سجاده نیستگاه چندین روز قهرم با خودم، لج میکنمگرچه این در شانِ یک انسان جاافتاده نیستعشق صدها کوه را با خاک یکسان میکندمرگ در این راه کاری شاق و فوق العاده نیست آدمِ عاشق برایش کاخ زندان می شودچون زلیخا که درونِ قصر هم آزاده نیستحجم آغوشت برای قاب قلبم کوچک استکلبه ی متروکه جای خان و آقازاده نیست دو چشم قهوه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت دو چشم قهوه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daremtedadeashk بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 12:14

آنقدر دلتنگم که به عکس مانده در قاب چوبی التماس می کنم... شاید به حرف بیاید    برکه دارد می فشارد در دلش مهتاب راکاش سنگ از هم نپاشد ماه توی آب راتیرها شلیک شد یک قو به آب افتاد و بعدقوی دیگر می کشد با مرگِ خود مرداب راآدمیزاد از همان اول دلش از سنگ بودبا کمی گندم عوض کرده بهشتِ ناب رادسته اش را می برد چاقوی در دست شمامثل رستم که برید آخر سرِ سهراب رابیستون ها کشته می گیرند هنوز از دست عشقگریه ه دو چشم قهوه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت دو چشم قهوه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daremtedadeashk بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 17:25

سلام دوستان غزل هامم مثل خودم دارن افول میکنن:   می روی حالِ مرا حالی به حالی میکنینبض قلب خسته ام را انفعالی میکنی چشم تو مسئول ویرانیِ دنیای من استداری از مسئولیت ها شانه خالی میکنی قلب من مثل کویری از ترک پر می شوددستهایم را دچار خشکسالی میکنی احتمالم بعدِ تو از " غیرممکن " کمتر استزنده ماندن را برایم احتمالی می کنی موقعِ رفتن به من گفتی فراموشت کنمیا مرا نشناختی... یا خوش خیالی میکنی دو چشم قهوه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت دو چشم قهوه ای دنبال می کنید

برچسب : خیالی, نویسنده : daremtedadeashk بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 17:25

با سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان و پوزش از تأخیری طولانی ام :  قصد دارم پس از این قیدِ خودم را بزنمبه خوشی های پس از رفتنِ تو پا بزنممثلِ یک موجِ لگد خورده ز ساحل هستمنا ندارم بخدا باز به دریا بزنممادرم بد نگران است و من می ترسمداغِ خود را به دلِ مادرِ تنها بزنماو چه می خواست که این عاشقِ دیوانه نداشت؟!بنویس هرچه دلت خواست که امضا بزنماز تو دل کندن و رفتن... نه کجا را دارممگر اینکه به تهِ غرب دو چشم قهوه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت دو چشم قهوه ای دنبال می کنید

برچسب : دارم, نویسنده : daremtedadeashk بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 17:25

...به باکو می برد  چشمِ جذابِ پری را چشمت از رو می برددستِ هرکس را که زل زد بر تو چاقو می بردهر چه دارد عشق در لبخند تو رو کرده استچشمِ تو دل از دلِ هر بچه آهو می بردآسمان خم می شود تا بوسه بر دستش زندتا سرانگشتِ خودش را سمتِ ابرو می بردباد هم با رقصِ موهایت هوایی می شودگیسوانت باد را این سو و آن سو می بردروسری گل گلی سر کن که زنبور عسلعطرِ موهای قشنگت را به کندو می بردبس که تا حرف تو آمد دست و دو چشم قهوه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت دو چشم قهوه ای دنبال می کنید

برچسب : جذابت, نویسنده : daremtedadeashk بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 17:25

  بجای "تو" "شما" گفتم ، نگویی بی ادب هستی   خودت باید ببخشی پس نگو فرصت طلب هستی   چقد آرامش از تکرارِ اسمت می رسد بر من   که مثلِ آیه ی " امن یجیبِ " روی لب هستی   تنِ تسبیحِ در دستم به ذکرِ نام تو تب کرد   که بعد از هر نمازِ واجب امری مستحب هستی   ببین که اختلاف افتاده بین این منجم ها   که آیا تو همان ماهِ زلالِ نیمه ش دو چشم قهوه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت دو چشم قهوه ای دنبال می کنید

برچسب : دختر,شایسته, نویسنده : daremtedadeashk بازدید : 48 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 17:25

    نشستی آخرش از رازِ قلبم سر درآوردی ته و تویِ معمای مرا آخر درآوردی   کمی قبل از تو در عاشق شدن تردید می کردم تو از شک های نافرجامِ من باور درآوردی   شکستم بالِ قلبم را که با تو هم قفس باشم ولی از بختِ بد پرواز کردی پر درآوردی   دلم را بچه آهو کردم و دادم به دستانت چه دیدی در نگاهم! پس چرا خنجر درآوردی!؟   چنان با قهرِ خود دو چشم قهوه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت دو چشم قهوه ای دنبال می کنید

برچسب : ادای,شاعرت,خودش,بهتر,آوردی, نویسنده : daremtedadeashk بازدید : 55 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 17:25

تا اسمِ تو گل می کند روی زبانم قلبم به پابوست می آید در دهانم   فواره ی قلبم به شوق خنده هایت با هر طپش پر می کشد تا استخوانم   موی سفیدم را نبین لبریزِ عشقم حرفِ تو باشد من هنوزم نوجوانم   یک فرصت دیگر بده ثابت کنم تا دیوانه بودن را برایت می توانم   ماه رخت را پس بزن از پشت شالت صد برکه را تا زیر پایت می کشانم   بعدش برای دو چشم قهوه ای...ادامه مطلب
ما را در سایت دو چشم قهوه ای دنبال می کنید

برچسب : چشمان,شیری,ریخت, نویسنده : daremtedadeashk بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 17:25